- یاسمن گل بانو صبح از در خونه میاد بیرون، میبینه سر کوچه یک پوست موز افتاده، با خودش میگه: ای داد بیداد، باز امروز قراره یک زمینی بخوریم!
72- یارو سرش میخوره به میلة وسط اتوبوس، جا به جا ولو میشه کف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز میکنه میبینه ملتی که واستادن بالا سرش میله رو گرفتن، میگه: ولش کنین ببینم چی میگه!
74- مشنگه میره پیتزا فروشی، میگه: ببخشید پیتزا بزرگ چنده؟ یارو میگه: 3000 تومن. مشنگه یکم بالا پایین میکنه، میگه: پیتزا متوسط چنده؟ یارو میگه: 1500 تومن. باز مشنگه یوخده با پولای جیبش ور میره، میگه: پیتزا کوچیک چنده؟ یارو میگه: 700 تومن. مشنگه دست میکنه تو جیبش یک صد تومنی درمیاره، میگه: قربون دستت داداش، یک جعبه اضافه به ما بده!
75- دو نفر میرن تهران یک فولکس قورباغه ای میخرن، برمیگردن طرف خونه . نزدیکای شهرشون یهو فولکسه خاموش میشه، هرکار میکنن دیگه روشن نمیشه. یکیشون برمیگرده به اون یکی میگه: برو نگاه کن ببین ماشین چه مرگش زده. طرف میره درِ کاپوتو باز میکنه، یک نگاه میکنه با تعجب میگه: اوه کریم ! بیا که ماشین موتور ا! نداره! خلاصه اولی پیاده میشه میاد یک نگاه میندازه، میگه: برو از صندوق عقب ابزار بیار، خودم درستش میکنم! خلاصه یارو میره درِ صندوق عقب رو وا میکنه، یهو داد میزنه: اوه کریم ! بیا که از تهران تا اینجا دنده عقب اومدیم! 76- یه عاشقی از طبقه صدم یه ساختمون میپره پایین، به طبقه پنجاهم که میرسه میگه: خب الحمدالله تا اینجاش که بخیر گذشت! 77- زن مشنگه دو قلو میزاد، مشنگه میره صورت حساب بیمارستان رو حساب کنه، به یارو میگه: حاج آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم! 78- یه ندید بدید میره واسه تلفن همراه ثبت نام میکنه، بهش میگن: تا سه ماه دیگه بهت تحویل میدیم. آقا با کلاسه هم رو کمربندش یه پرچم میزنه : به زودی دراین مکان یک عدد موبایل افتتاح خواهد شد! 79 - سیاه پوسته میچوسه ، زنش تا یک هفته دوده پاک میکرده 80- بعد از سالها جعبه سیاه تانکی که حسین فهمیده رفته بود زیرش رو پیدا میکنن، توش آخرین جملات حسین ضبط شده بود که میگفته: "...حاجی جون مادرت هل نده،...ده حاجی هل نده! نامرد، این همه نارجک چرا بهم بستی، یک وقت بلا ملا سرم میاد.... حــــــــاجـــــی! 81- طرف با دو تا خیار در دست میره توی یک بقالی، میگه:حاج آقا خیارشور داری؟ بقاله میگه: بله. طرف میگه: پس ولک بی زحمت این دوتا رو هم بشور! 82- یه خونه خرابی پکر و ناراحت نشسته بوده تو یک عرق فروشی و همین جور یک ساعت تمام داشته گیلاس عرقشو نگاه میکرده. یارو جاهله با خودش میگه بگذار یکم بخندیم، میره جلوی طرف ، گیلاس عرقشو برمیداره، یه نفس میره بالا. یارو اول یک نگاه غمناک به جاهله میکنه، بعد یهو میزنه زیر گریه! جاهله ناراحت میشه:میگه: بابا بیخیال، شوخی کردم ! جون حاجی..اصلاً الان یدونه مَشتیشو برات میگیرم، مهمون من! یارو در حین هق هق میگه: نه داداش، تقصیر تو نیست. اصلاً امروز بدترین روز زندگی منه! اولش صبح خواب موندم دیر رسیدم سرکار، رئیسم هم بیرونم کرد! بعد اومدم برگردم خونه، دیدم ماشینم رو دزد برده! رفتم کلانتری، گفتن کاریش نمیتونن بکنن...بعد تاکسی گرفتم رفتم خونه یهو دیدم کیف پولم رو گم کردم، یارو راننده تاکسیه هرچی از دهنش درومد بارم کرد .. بعد رفتم تو خونه، دیدم خانم با سه تا از همسایهها تو رختخوابن! آخر تصمیم گرفتم خودمو بکشم، که یهو تو اومدی لیوان سمم رو تا ته خوردی! 83- بابای فولاد میمیره، مجلس ختمش رفیقاش همه میان بهش تسلیت میگن. فولاد خیلی احساساتی میشه، میگه: به خدا خیلی زحمت کشیدین تشریف آوردین، شرمنده کردین... ایشالله ختم پدرتون جبران میکنم! 84- زنِ آپاندیسش رو عمل کرده بوده، بعد از عمل شوهرش میاد ملاقاتش. منتها زنه هنوز خوب بهوش نیومده بوده و داشته زیر لب هزیون میگفته: احمق...بیشعور...عوضی! یک دکتری داشته از اتاق رد میشده، میگه: خوب به سلامتی مثل اینکه خانمتون به هوش اومده و داره باهاتون حرف میزنه! 85- ( یاسمن گل بانو ) خودشو میزنه به کوچة علی چپ، گم میشه! 86- تو یکی از دهات ملت برای بار اول کیوی میبینن، میرن از ملای ده میپرسن این چیه؟ ملاهه یکم میره تو نخ کیویه، بعد میگه: تخم مرغیش، که تخم مرغه! ولی من نمیفهمم چرا موکتش کردن؟! 87- از پرسپولیسی میپرسن بنفش چه رنگیه؟ میگه: قرمز دیدی ؟! آبیش ! 91- یه مسئولی داشته رادیو پیام گوش میداده، گزارشگره میگفته: راه بهارستان به امام حسین بستهاست، راه انقلاب هم به امام حسین بستهاست... طرف میگه: باشه بابا بستس که بستس، دیگه چرا هی به امام حسین قسم میخوری؟! 92- یه دانشمنده مثل من یه تیکه یخ گرفته بوده بالا، داشته خیلی متفکرانه بهش نگاه میکرده. رفیقش ازش میپرسه: چیرو نگاه میکنی؟ طرف میگه: ازش آب میچیکه ولی معلوم نیست کجاش سوراخه!
93- به یکی میگن یک معما بگو، میگه اون چیه که زمستونا خونه رو گرم میکنه تابستونا بالای درخته ؟! یارو هرچی فکر میکنه جوابشو پیدا نمیکنه، میگه: نمیدونم، حالا بگو چیه؟ همون یکی میگه بخاری! یارو کف میکنه، میگه: باباجان بخاری زمستونا خونه رو گرم میکنه ولی تابستونا چه جوری بالای درخته ؟ باز هم همون یکی میگه: بخاریِه خودمه دوست دارم بگذارمش بالای درخت!
اکـــــی
95- یارو توی اتوبوس بین شهری نشسته بوده، میره به راننده میگه: آقای راننده واسه کی داری رانندگی میکنی؟! اینا که همه خوابن! 97- پسره زنگ میزنه خونه دوست دخترش، بابای دختره گوشی رو ور میداره. پسره میگه: ببخشید غزال خونست؟! باباهه هم شاکی میشه فحش خوار مادر رو میکشه به پسره ! چند روز بعد دختره پسره رو تو خیابون میبینه، میگه: بابا چرا ضایع بازی در میاری؟! وقتی بابام ور میداره، یه چیزِ بیربط سر هم کن بگو. پسره هم میگه باشه . دفعه بعد که زنگ میزنه، باز باباهه گوشی رو ور میداره. پسره هول میشه، میگه: ببخشید اونجا میدون انقلابه ؟! یارو میگه: آره چی کار داشتی؟! میگه: ببخشید، غزال خانم هستن؟! 98- یک سال، یک ماه از محرم گذشته بوده ولی هنوز تو شهر صدای سینهزنی میومده. مردم میرن پی ماجرا، میبینن دسته دیوانه ها تو کوچه بن بست گیر کرده
سیگاریه میره لباس فروشی، میگه: ببخشید شلوار نخی دارید؟ یارو میگه:بعله. طرف میگه: بیزحمت دونخ بدین
کلمات کلیدی:
سطربه سطر سکوتم لبریز از فریادیست که مدت هاست با بغضی آمیخته شده که میخواهد برایت بشکند بشکند وبا شکستنش حجمی را برایت ترسیم کند که فرسنگ ها با نگاه بی لبخندت فاصله دارد... گویا سخن را مجال گفتن نیست پس باید ماند وبا انچه واقع میشود جنگید... میخواهم بدانم بالاخره آیا روزی می توانم بر روزگار فائق آیم؟ یعنی نگاه و لبخندت را همزمان به چنگ آورم؟...
کلمات کلیدی:
وقتی به تاریکی رسیدی، جرات کن و اولین کسی باش که شمعی روشن می کند
وقتی بی عدالتی وجود دارد، جرات کن و اولین کسی باش که ان را محکوم می کند
وقتی به دشواری برخورده ای، جرات کن و به کارت ادامه بده
وقتی به نظر میرسد زندگی به زمینت میزند،جرات کن و با زندگی بستیز
وقتی احساس خستگی می کنی، جرات کن و به راهت ادامه بده
وقتی زمانه سخت می شود، جرات کن و از ان سخت تر شو
وقتی عشق ازارت می دهد،جرات کن و دوباره عاشق شو
وقتی کسی را در رنج دیدی، جرات کن و اورا التیام بده
وقتی کسی را دیدی که گم شده است،جرات کن و راه را به او نشان بده
وقتی دوستی به زمین افتاد،جرات کن و اولین کسی باش که دستش را بسویش دراز می کند
وقتی احساس شادمانی می کنی،جرات کن و دل کسی را شاد کن
وقتی روز به انتها می رسد،جرات کن و به این احساس برس که بیشترین تلاشت را کرده ای
جرات کن و به بهترین کسی که می توانی تبدیل شو
همیشه جرات کن
کلمات کلیدی:
اونی که تو خواب و بیداریم رویاهام رو باهاش میساختم اونی که قرار بود یه عمر سنگ صبورم باشه تکیه گاهم باشه مرد زندگیم باشه تو یه لحظه... درست اون لحظه ای که به خودم گفتم دیگه مال خودمه "رفت!!! بهم میگن آروم باش میگن همه چی درست میشه ولی آخه چه جوری؟ چه طلسمی چه جادویی میتونه تورو واسه من زنده کنه؟
کلمات کلیدی:
پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی. خداوندا! اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی لباس فقر پوشی غرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیاندازی و شب آهسته و خسته تهی دست و زبان بسته به سوی خانه باز آیی زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایهی دیوار بگشایی و قدری آن طرفتر عمارتهای مرمرین بینی و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد زمین و آسمان را کفر میگویی نمیگویی؟! خداوندا! اگر روزی بشر گردی ز حال بندگانت با خبر گردی پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.. خداوندا تو مسئولی. خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است، چه رنجی میکشد
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…
کلمات کلیدی:
آیا می دانید چرا پرندگان به هنگام خواب روی یک پا می خوابند
|
آیا تا به حال پرنده ای را که خوابیده است ، دیده اید ؟ فکر می کنید چرا آنها روی یک پا می خوابند و گاهی سرشان را لای بالشان می کنند .
قبل از دیدن جواب ، کمی فکر کنید .
|
پای پرندگان فاقد پر است و برای اینکه پرنده گرمای خود را از طریق پاهایش از دست ندهد یکی از پاهایش را زیر بالش می برد و فقط روی یک پا می خوابد .
نگران نباشید آنها با همان یک پا نیز کاملا می توانند تعادل خود را حفظ کنند و نیافتند .
به نظر میرسد به همین علت است که پرنده سرش را زیر بال خود می برد .
شاید اگر پتو داشت از این کارها نمی کرد !! .
کلمات کلیدی:
ابرت بویل این قانون را در سال 1662، با دادن رابطه ای بین فشار و حجم جرمی معین از یک گاز در دمای ثابت، پیشنهاد کرد
این قانون بیان می کند که در دمای ثابت حجم جرمی معین از گاز با فشار آن گاز به طور عکس متناسب است که به صورت زیر بر قرار است :
ابرت بویل این قانون را در سال 1662، با دادن رابطه ای بین فشار و حجم جرمی معین از یک گاز در دمای ثابت، پیشنهاد کرد
این قانون بیان می کند که در دمای ثابت حجم جرمی معین از گاز با فشار آن گاز به طور عکس متناسب است که به صورت زیر بر قرار است :
در شرایطی که دما ثابت است و یا PV = K = ثابت. زمانی که در یک دمای معین فشار گاز از P1 به P2 تغییر کند، رابطه می نتیجه شود:
P1V1 = P2 V2 = ثابت
در جایی که V2 حجم نهایی گاز محسوب می شود. حاصل ضرب حجم و فشار یک جرم معین از گاز در دمای ثابت، یک مقدار ثابتی می شود. از نظر آزمایشگاهی می توان این مسئله را با تهیه کردن نمودار فشار - حجم برای 10g از گاز اکسیژن در دمای 25 درجه سانتی گراد تأیید کرد. در نهایت مشاهده خواهد شد که با افزایش فشار، حجم کاهش می یابد و حاصل ضرب PV به صورت ثابت برقرار می گ
و در حالی که نمودار را به صورت حاصل ضرب PV (در طول محور y ) بر حسب فشار (در طول محور x ) رسم کنیم، به شکل خطی افقی به دست می آید که PV نشان دهنده ی یک مقدار ثابت می باشد حتی در شرایطی که ما فشار را تغییر دهیم.
این قانون بیان می کند که در دمای ثابت حجم جرمی معین از گاز با فشار آن گاز به طور عکس متناسب است
منحنی فشار - حجم در دماهای مختلف برای یک گاز معین، متفاوت است. نمودار PV در مقابل P در دمای متفاوت به عنوان نمودار هم دما شناخته می شود به طوریکه منحنی بالاتر مربوط به دمای بالاتری می شود. قانون بویل در واقع طبیعت تراکم پذیر گاز را که اندازه ای از دانسیته ی افزایش یافته اش می باشد، بیان می کند.
کلمات کلیدی:
ژاک شارل فیزیکدان فرانسوی درسال 1787 میلادی به رابطه اثر دما برحجم گاز ها درفشار ثابت پی برد. اوباانجام آزمایش برروی گازهای متفاوت وبامقادیر مختلف دریافت،که براثرتغییر دما به اندازه یک درجه سیلیسیوس ، حجم گازها به اندازه 273/1 برابرحجم آن گاز در دمای صفردرجه سیلیسیوس (oC) تغییر می یابد. قانون شارل را می توان دررابطه زیر خلاصه نمود . V = V0 +1/273 V0 t V حجم گازدردمای t درجه ( برحسب V0 ، ( oC حجم گازدرصفردرجه سیلیسیوس می باشد. اگر نمودار تغییرات حجم گازهارا برحسب تغییردما (برحسب oC ) رسم نمایید خطوط راستی به دست خواهد آمد که اگرآنها را ادامه دهید ( برون یابی ) ،مشاهده خواهد کرد که همگی محورافقی را در ( 273ـ oC ) قطع خواهند نمود . لرد کلوین - دانشمند انگلیسی پنجاه سال بعد از شارل این دما را صفر مطلق نامید.این یافته ها می رساند که در( 273-) درجه سیلسیوس گاز حجمی ندارد،و یا ناپدید خواهد شد اما تمام گازها قبلا از رسیدن به این دما مایع می شوند و رابطه شارل برای مایعات وجامدات صدق نمی کند. |
.
کلمات کلیدی: